مادرمیگه
هرکی خدابراش یه جفت تعیین کرده
که یه روز بهش می رسه
ولی کی؟
وقتی مرد؟
اصلا من فکر می کنم مثل یه کفشم
که لنگه نداره
پس بی خیال
نه
........
اینم شعر امروز
تعجب نکنید
سپید سرایان هم می تونند غزل بگند
فقط باید شاعر باشی
.....
...
..
.
مانند یک دیوانه ولگرد
دلتنگ چشمان توام برگرد
آخر نمی دانی چه کردی تو
با سرنوشت زخمی یک مرد
رفتی و مانده بر لب شعرم
کج قافیه های سراسر زرد
جانم به لب آمد ولی هرگز
جایی نگفتم قصه این درد
باید فراموشت کنم آری
بایک سقوط از این طناب سرد